کسری کسری ، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 27 روز سن داره

شیطون بلا مامانی و بابایی

پیاده روی

سلام هستی مامانی   پسملک مامانی امروز یه روز خیلی خوبی بود واسه مامان میدونی چرا ؟ چون پسملی من دیگه عین ما آدم بزرگا داره راه میره و زمین نمیخوره . هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا   مامانی امروز من حوصلم خیلی سر رفته بود آماده شدم و تورم بر داشتم و با مامان زری رفتیم پیاده روی . پیاده رویمون تا وسطاش داشت خوب پیش میرفت و تو هم تو کالاسکه واسه خودت شعر میخوندی و دست میزدی ما هم کیف میکردیم .   یه دفعه دیدم خودت رو داری از کالسکه میندازی پایین که آوردمت بیرون یکم بغلت کنم ولی بغلم نموندی میدونی چرا ؟ ...
31 شهريور 1390

مسافرت

سلام شیطون مامان و بابا   پسرم بالاخره بعد از 3 روز ما از مسافرت برگشتیم خیلی بهمون خوش گذشت خیلی زیاد .   5 شنبه صبح راه افتادیم از تهران به سمت شمال (نور) خاله مصی و عمو مسعود و داداش ایلیا هم اونجا منتظر ما بودن راستی خاله شیدا با عمو مهدی هم بودن باهاشون نزدیک های ظهر رسیدیم اونجا دست خاله درد نکنه یه عدس پلو خوشمزه درست کرده بود خیلی چسبید چون خیلی گشنمون بود .   جایی که عمو گرفته بود درست وسط چنگل بود واقعا جای قشنگی بود تو هم با داداش ایلیا همش در حال بازی و آتیش سوزوندن بودید .   فردا صبحش بردیمتون دریا کلی آب بازی کردی وای یه صحنه خنده دار افتاد اونم این بود که یه دفعا تندی چهار دست و پا شروع کردی...
28 شهريور 1390

چند تا عکس از کسری

سلام همه هستیم   مامانی ماشاا... انقدر با نمک شدی و کارای خنده دار انجام میدی که نگو از صبح تا شب یکدم در حال خنده هستم از دست تو .   مامان جون چند دقیقه پیش داشتیم با مامان زری عکس های بچگیت رو نگاه میکردیم وای که چقدر کوچولو بودی چقدر زود گذشت بر عکس زمان بارداریم که خیلی طول کشید خیلی سخت بود ولی بزرگ شدنت عین برق و باد گذشت اصلا باورم نمیشه که چند روز دیگه تولد یک سالگی گل پسر من هست الهی همه بچه ها همیشه زنده و سالم و سلامت باشن تو هم همینطور الهی بتونم انقدر خوب تربیتت کنم که همه بهت افتخار کنن این آرزوی هر پدر مادریه .   مامانی امروز با شیوا رفته بودیم پیاده روی سر راهمون به شهر کتاب هم سر...
23 شهريور 1390

مریضی و راه رفتن

سلام یکی یدونه مامان    اول از همه از همه خاله جونایی که حال کسری رو پرسیدن و پیام تبریک برای اولین وایستادن کسری گذاشتن واقعا ممنونم خیلی لطف کردید این دسته گل واسه خاله جونیام   کسری مامان این 20 روزی که نتونستم بیام بهت سر بزنم بخاطر این بود که سخت مریض شده بودی و تب 40 درجه داشتی تا 1 هفته خیلی همگی نگران حالت بودیم اصلا تبت پایین نمیومد    هر 2 روز در میون پیش دکتر بودیم   انقدر نذر و نیاز کردم تا بالاخره بعد از 10 روز یکیم خدا رو شکر حالت بهتر شد تو این چند وقته خیلی مامانی ضعیف و لاغر شده بودی انقدر بهت سوپ دادم تا یکم جون گرفتی از خدا میخوام ...
23 شهريور 1390
1